همگونی کالبدی زیستگاهها فارغ از ارتباطات قومی (بررسی تطبیقی کالبدی روستای میمند کرمان و مساوردی کلرادو)

انگیزه این مقاله، برگرفته از ضرورت تغییر نگرش در معماری در ارزش نهادن به راهکارهای اقلیمی و همساز با طبیعت است. پژوهش حاضر در پی پاسخ به سؤالاتی اینچنین می باشد که اولاً آیا در محیط های اقلیمی با شرایط همسان، الگوهای کالبدی یکسانی فارغ از تمایزات فرهنگی می تواند یافت شود؟ دوم اینکه چه ویژگی های اقلیمی تأثیر بیشتری بر همگونی الگوهای کالبدی در مناطق مشابه اقلیمی دارند؟ فرضیه این پژوهش این است که تأثیر عوامل محیطی نظیر شکل زمین، ارتفاع از سطح دریا، میزان بارش و مواردی از این دست بر کالبد معماری، نسبت به هر عامل دیگری بیشتر است و نوعی وحدت رویه در معماری اجتماعات انسانی در سراسر جهان یافت می شود که ناشی از زمینه های اقلیمی مشترک و شکل طبیعی مشابه زمین می باشد. این مقاله با روش پژوهش علّی- مقایسه ای کارشده و با برداشت های کالبدی از دو نمونه ویژه پیش برده شده است. این دو به گونه ای انتخاب شده اند که سابقه ارتباط قومی و فرهنگی باهم ندارند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که تشابهات ویژه ای میان کالبد دو زیستگاه نمونه یافت می شود و عوامل اقلیمی، تأثیرگذار بر مکان یابی بافت روستا، و معماری آن فارغ از شرایط فرهنگی بوده است.